بعضی وقتها که ناراحتم
نویسنده: دبورا سرانی
پسرکوچولوی داستان ناراحت است و از احساسش میگوید؛ از مواقعی که دوست دارد تمام روز در رختخواب بماند یا فقط روی مبل بنشیند و هیچ کاری نکند. او از روزهایی میگوید که نه هدیهگرفتن خوشحالش میکند، نه خوردن بستنی و نه بازیکردن با خرگوشهای سفید کوچولو. او با پدرش به مشاور کودکان مراجعه میکند. خانم مشاور به او کمک میکند که احساس ناراحتیاش را کوچکتر کند. او یاد میگیرد که چه کارهایی انجام دهد تا از احساس غم و اندوه نجات پیدا کند. دوست داری این راهکارها را بلد باشی؟
مناسب رده سنی:
موضوع:
تعداد صفحه:
44 صفحه