قدم یازدهم
قدم یازدهم داستان شیری را روایت میکند که در باغ وحش شهر شلوغی به دنیا میآید و زندگیاش را در قفسی آغاز میکند که از اول تا آخر آن فقط ده قدم است. شیرکوچولو خیلی زود یاد میگیرد که اگر بیش از ده قدم بردارد، سرش به میلههای قفس میخورد! یک روز نگهبان باغ وحش یادش میرود در قفس را ببندد. شیرکوچولو از لای در بیرون میرود، ده قدم برمیدارد و به باغچهای میرسد که یک بوته گل یاس دارد، اما دیگر جلوتر نمیرود، چون خیال میکند اگر قدم یازدهم را بردارد، سرش میخورد به میلههای قفس! بنابراین همانجا مینشیند و کمکم خوابش میبرد. همهی شهر به دنبال بچهشیر میگردند و فکر میکنند از باغ وحش فرار کرده، اما در نهایت شیرکوچولو بدون اینکه یک قدم اضافهتر بردارد به قفس برمیگردد و هرگز متوجه نمیشود که دنیا چقدر بزرگتر و قشنگتر از قفس دهقدمی اوست!
22 صفحه